افراد کنترل گر، افرادی هستند که وقتی به ان ها فکر می کنیم یاد زورگویی ها و قلدری های زمان مدرسه می افتیم که یک فرد دستور میدهد و بقیه باید آن را اجرا کنند و در صورت عدم فرمانبرداری، هم جمی و هم روحی آسیب می بینند و با خشونت با آن ها برخورد می شود، این روابط فقط به زمان مدرسه برنمی گردد و در روابط عاشقانه نیز شاهد همچنین رفتارهایی هستیم. البته که تنها نیز به این روابط نیز محدود نمی شود و می توان آن را در همه زمینه ها مشاهده کرد. مثلا با همکاران، دوستان، رئیس و آشنایان و غریبه ها نیز این برخورد انجام می شود. در اینجا می خواهیم در خصوص نشانه های افراد کنترل گرا و روش های غلبه آن ها بر این موضوع صحبت نماییم.
بیشتر بخوانید : افسردگی پس از مهاجرت
ویژگی های شخصیت کنترل گر
افرادی که شخصیت کنترل گرا دارند، باعث می شوند تا بقیه فکر کنند که همه چیز تقصیر آن هاست و بابت کارهای جزئی مورد سرزنش قرار می گیرند. حتی بابت کارهایی که آن ها انجام نداده اند مورد اتهام و سرزنش قرار می گیرند. در صورت به وجود آمدن مشکل، همیشه نقش قربانی دارند و افراد کنترل گرا طوری جلوه می دهند که گویا مسئول تمامی کارها بر عهده آن هاست. از ویژگی های بارز این افراد می توان به موارد زیر اشاره نمود :
انتقاد همیشگی افراد کنترل گرا از بقیه
افراد کنترل گرا سعی دارند تا با حمله قرار دادن دیگر افراد، از اعتماد به نفس آن ها بکاهند و آن ها را ضعیف جلوه دهند.
خلق کردن درام
در صورتی که در زندگی یا کار خود یک موفقیت بزرگ داشته باشید و یا موفقیت بزرگ پیش رو داشته باشید، افراد کنترل گر سریعا سعی می کنند تا موضوع را تغییر دهند و سبب ناراحتی آن ها شوند تا توجه خود را به آن ها جلب نمایند.
افراد کنترل گرا با مشاهده روابط خوب با بقیه می خواهند تا این رابطه را خراب کنند. ممکن است چت های خصوصی را اسکرین گرفته و برای خراب کردن شخصیت وی، آن را به بقیه ارسال نمایند.
نپذیرفتن پاسخ نه به آن ها
افراد کنترل گر اغلب مرزهای سالم را نمی پذیرند و می خواهند شما را متقاعد کنند و یا افراد را تحت فشار قرار دهند تا نظر خود را به آن ها تحمیل کنند یا کلا نظر آن ها را راجع به موضوعی تغییر دهند.
حسادت بی دلیل
افراد کنترل گر می خواهند تا همیشه بقیه به آن ها توجه خاصی داشته باشند و وقتی ببینند دیگران به غیر از آن ها با افراد دیگر مشورت کرده یا برنامه ریزی داشته اند، ناراحت می شوند.
بداخلاق بودن
تغییرات خلق و خو در آن ها موج می زند، ممکن است یک لحظه با شما خیلی خوب باشند و برای تعریف و تمجید از شما هر کاری بکنند، لحظه ای دیگر همانند قلدر برخورد کنند. در واقع این نوع افراد به نوعی اختلال دو قطبی دچار هستند.
بیشتر بخوانید : اختلال شخصیت مرزی
چه عللی سبب اختلال شخصیت کنترل گر در افراد می شود؟
عوامل مختلفی وجود دارد که سبب این نوع اختلال در افراد می شود، این عوامل به شرح زیر است :
اضطراب
تلاش برای مقابله با اضطراب و کنترل آن می تواند سبب ایجاد رفتار کنترل گرا در افراد شود.
اختلال شخصیت
برخی اختلال شخصیت ها همچون اختلال شخصیت مرزی، اختلال خود شیفتگی (نارسیسم) می توانند سبب بروز رفتارهای کنترل گرا در اشخاص شده یا آن ها را افزایش دهند.
رفتار آموخته شده
ممکن است یک فرد کنترل گر رفتار و سایر اشکال سوء استفاده را از افراد دیگر آموخته باشد. به عنوان مثال، آنها ممکن است در خانواده ای با خشونت خانگی بزرگ شده باشند یا از مراقبین خود یاد گرفته باشند که سعی کنند بر شریک زندگی خود اعمال قدرت کنند.
باید به ایین نکته توجه کرد که افرادی که در گذشته آسیب هایی زیادی را پشت سر گذاشته اند، تا حدودی می توانند کنترل رفتار را داشته باشند و لی ربای سو استفاده توجیه خوبی نیستند.
نحوه برخورد با افراد کنترل گر
استراتژی های برخورد با افراد کنترل گر به این بستگی دارد که آیا این رفتار توهین آمیز است و آیا در خانه یا محل کار رخ می دهد.
اگر این رفتار توهین آمیز نیست، بهتر است با صحبت کردن در مورد آن با فرد شروع کنید. با این حال، مواجهه با فردی با رفتار توهین آمیز ممکن است شرایط را تشدید کند و به طور بالقوه خطرناک باشد.
برقراری ارتباط
افراد می توانند با افراد کنترل گر ارتباط برقرار کنند اما در شرایط زیر :
استفاده از جملات من همچون صدمه دیده ام برای صحبت کردن با این نوع افراد به گونه ای که احساس سرزنش را کاهش دهد.
بحث در مورد راه هایی برای تقسیم مسئولیت ها یا به اشتراک گذاشتن امور مختلف.
ارائه راه های جایگزین برای جایگزینی رفتار، مانند برنامه ریزی با هم به جای اینکه شخصی که برای آنها برنامه ریزی کند
اگر پس از صحبت آرام و علنی با کسی، او گوش ندهد و به رفتار کنترل گر خود ادامه دهد، ممکن است لازم باشد که از او فاصله بگیرید.
مقابله با عقل
اگر والدینی از این واقعیت که کسی را به دنیا آورده اند به عنوان راهی برای کنترل او استفاده کنند، فرد می تواند تلاش برای احساس گناه را نادیده بگیرد و با منطق به جای احساسات مقابله کند. آنها می توانند به والدین یادآوری کنند که مردم هرگز مجبور نیستند کاری انجام دهند و حق انتخاب دارند.
بیشتر بخوانید : افسردگی پس از ازدواج
اذعان به ترس خود
اگر یک فرد کنترل گر نسبت به رابطه شخصی با دوست دیگری حسادت می کند، ممکن است پاسخ مستقیم به ترس او از رها شدن مفید باشد. اذعان به ترس آنها از اینکه شخص آنها را برای شخص دیگری رها کند و بحث در مورد موضوع ممکن است از اظهار نظرهای حسادت آمیز در آینده جلوگیری کند.